بقعه بوالعلا
خب همین اول براتون بگم که توی دزفول وقتی یه نفر دلخوری داره و عصبانیه و نمیخواد به بقیه توضیح بده اگه ازش بپرسی خب الان کجا داری میری؟ میگه به بوالعلا
در چرایی این بوالعلا گفتن باید بگم خدمتتون که بقعه بوالعلا، قبرستون قدیم دزفول بوده . یعنی میشه همون : دارم میرم سر قبر مرده ها. حالا این آقای بوالعلا کی بوده که در اطراف بارگاهش قبرستانی احداث شده بوده و الان هم دیگه این قبرستان وجود خارجی ندارده و تبدیل به احسن شده
بقعه بوالعلا یا ابوالعلاء در محدوده صحرابدر خاوری ؛ در خیابان کلاله سابق و انقلاب فعلی ؛ جنب بهداشت و روبروی اداره آموزش و پرورش قرار دارد .
به حسب آنچه مرحوم سید عبدالله داعی ؛ در کتاب مجمع البرار و تذکره الاخبار نوشته است ؛ سید محمد ابوالعلاء که مردی بلند قامت بوده ؛ سوار بر شتر درشت اندامی ؛ در حال عبور از بازار دزفول به طرف محله مسجد بوده است پیرمرد سقائی نیز؛ هم مسیر با او ؛ پشت سر ابوالعلاء در حرکت بوده ؛ به طوریکه ابوالعلاء متوجه او نیست ؛ پیرمرد سقا می بیند که این شتر سوار موقع عبور از زیر سقف ساباط های کوتاه و کم ارتفاع ؛ بدون آنکه دولا شود یا از شتر پیاده شود ؛ از ساباط ها می گذرد و موقع عبور از این ساباط های متعدد ؛ سقف و ستون های این ساباط ها خود به خود بلند می شوند ؛ به نحوی که شتر سوار بدون خم شدن به راحتی از آنها عبور می کند تا به محل فعلی که الان بقعه ابولعلاء در آنجا قرار دارد ؛ می رسد و پیاده می شود …..
پیاده شدن او از شتر هم ؛ طوری است که پاهای شتر او به درون زمین سفت و سنگی فرو می روند ؛ مثل حیوانی که پایش را در گل نرم فرو برده باشند.
پیرمرد سقا خود را روی دست و پای او می اندازد و از او می پرسد ؛ تو کیستی که چنین کرامتی داری ؛ جواب می دهد من ابوالعلاء هستم و بلافاصله خود و شترش از نظر ناپدید می شوند .
بعضی ابوالعلاء را عارف و عابدی از اهل شوش می دانند که با سادات شاهرکن الدین هم نسبت دارد ؛ علی ای حال با توجه به کرامات این بزرگوار ؛ مردم برای تبرک جستن ؛ مردگان خود را در جوار و قرب مدفن ایشان دفن می کردند و تا سالهای زیادی محدوده وسیعی از اطراف این بقعه قبرستان بوده و تعداد زیادی از خاندان معزز مجدی نیز در این قبرستان مدفون می باشند .
توضیح اینکه : طبیعیه که از قبرستانی که تخریب شده ، عکسی وجود نداشته باشه. پس عکس تزئینی است.